امیرالمومنین علیه السلام

طلبه ای احقر در نوکری وغلامی درآستان مبارک ومقدس امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام

امیرالمومنین علیه السلام

طلبه ای احقر در نوکری وغلامی درآستان مبارک ومقدس امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام

سخنان حکمت آمیز امیر المومنین علی (ع)

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ق.ظ

سخنان حکمت آمیز امیر المومنین علی (ع)


سخنان حکمت آمیز امیر المومنین علی (ع)
۱- البخلُ عارٌ، و الجبنُ منقصةٌ: بخیل بودن ننگ است و ترسو بودن کاستی می‏باشد.

۲- و المُقِلّ غریبٌ فی بَلْدته: تهیدست در شهرش نیز بیگانه است.

وان را که بر مراد جهان نیست دسترس در زاد بوم خویش غریب است و ناشناخت‏

۳- العجز آفة، و الصبر شجاعة: ناتوانی آفت است و شکیبایی دلاوری می‏باشد.

۴- العلم میراثٌ کریمةٌ: دانش میراث گرانقیمتی است .

۵- صدُر العاقل صندوقُ سّرِه: سینه خردمند، صندوق راز اوست .



- و البَشاشةُ حِبالُة المَودّة: گشاده رویی دام دوستی است .

۷- و من رضی عن نفسه کثُر الساخط علیه: و کسی که از خود راضی باشد، خشم گیرندگان بر او بسیار می‏شوند.

۸- اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان: ناتوان‏ترین افراد کسی است که از دوست‏یابی ناتوان باشد.

۹- و الفرصةُ تمرّ مرالسحاب، فانتهزوا فُرَصَ الخیر: و فرصت همانند ابر گذراست، پس فرصتهای خوب را غنیمت بشمارید.

۱۰- افضلُ الزهد اخفاء الزهد: برترین پارسایی، پنهان نمودن پارسایی است .

۱۱- فمن اشتاق الی الجنة سلاعن الشهوات: کسی که آرزومند بهشت باشد، تمایلات نفسانی را فراموش می‏کند.

۱۲- و من اشفق من النار اجتنب المحرمات: و کسی که از دوزخ می‏ترسد، از کارهای حرام دوری می‏کند.

۱۳- و من زهد فی الدنیا، استهان بالمصیبات: و کسی در دنیا پارسایی ورزد، سختی‏ها را سبک می‏شمارد.

۱۴- و من ارتقب الموت، سارع الی الخیرات: و کسی که در انتظار مرگ باشد، به سوی نیکی‏ها می‏شتابد.

۱۵- فمن اَمَر بالمعروف، شَدّ ظهور المؤمنین: کسی که امر به معروف نماید، پشت اهل ایمان را محکم می‏کند. (مؤمنان را توانمند می‏نماید).

۱۶- کُن سَماحاً و لا تکن مُبذّراً: بخشنده باش، ولی اسراف کننده و ولخرج مباش.

۱۷- اشرفُ الغنی‏ ترکُ المُنی‏: بالاترین و برترین بی نیازی، رها نمودن آرزوهاست.

۱۸- انّ اغنی الغنی العقل: همانا بالاترین توانگری، خرد است .

۱۹- و اکبر الفقر الحُمق: و برزگترین تهیدستی، کم خردی و نادانی است .

۲۰- و او حشُ الوَحْشةِ العُجْبُ: وحشتناک‏ترین تنهایی و ترس، خود بینی است .

۲۱- و اکرم الحسَب حُسن الخلق: گرامی‏ترین اصل و تبار، خوشخویی است.

۲۲- لا قربة بالنوافل اذا اضرّت بالفرائض:هرگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند، (آن مستحبات) سبب نزدیکی به خدا نمی‏گردد.

۲۳- لسان العاقل وراء قلبه: زبان دانا در پشت قلب اوست.

۲۴- و قلب الاحمق وراء لسانه : و قلب نادان در پشت زبانش می‏باشد.

۲۵- قدر الرجل علی قدر مروءته: صداقت و راستگویی مرد به اندازه جوانمردیش می‏باشد .

۲۶- و عفته علی قدر غیرته: و پاکدامنی مرد به اندازه غیرت اوست.

۲۷- الظّفَر بالحَزْم: پیروزی در سایه هوشیاری و دور اندیشی است .

۲۸- اولی الناس بالعفو اقدرهم علی العقوبة: شایسته‏ترین افراد به گذشت، تواناترین آنان بر کیفر است .

۲۹- لا غنی کالعقل، ولا فقر کالجهل: هیچ بی‏نیازی همانند خرد، و هیچ تهیدستی مانند نادانی نیست.

۳۰- و لا میراث کالادب و لا ظهیر کالمشاورة: هیچ سرمایه‏ای همچون ادب و هیچ پشتیبانی همانند مشورت نیست .

۳۱- القناعة مال لا ینفد: قناعت دارایی تمام نشدنی است .

۳۲- المال مادة الشهوات: ثروت مایه و اصل تمام شهوت هاست.

۳۳- اللسان سَبُعٌ، ان خُلّی عنه عقر: زبان درنده است، اگر رها شود می‏گزد.

۳۴- فوت الحاجة اهون من طلبها الی غیر اهلها: از بین رفتن خواسته، آسانتر و بهتر از آن است که از نا اهل درخواست نمایی.

۳۵- العفاف زینة الفقر، و الشکر زینة الغنی: پاکدامنی زینت تهیدستی، و سپاسگزاری زینت توانگری است .

۳۶- لا یری الجاهل الا مفرطاً او مفرطً: نادان همواره یا افراط کننده (تندرو) است، یاکوتاهی کننده و ضایع کننده.

۳۷- اذا تم العقل نقص الکلام: هرگاه خردکامل گردد، سخن کم می‏شود.

۳۸- نَفَسُ المرءِ خُطاه الی اجله: نفس‏های هر انسانی، گام‏های او به سوی زمان مرگش است.

۳۹- رأیُ الشیخ احبّ الیّ من جَلَدِ الغلام: اندیشه و فکر پیر (دانا) در نزد من، از صلابت و دلیری نوجوان بهتر است .

۴۰- قیمة کلّ امری ما یُحسنه: ارزش هر فرد به میزان کاری است که می‏تواند آن را نیکو انجام دهد.

۴۱- من اصلح ما بینه و بین الله، اصلح الله ما بینه و بین الناس: هر کسی که میان خود و خدا را درست نماید، خدای تعالی نیز میان او و مردم را اصلاح می‏نماید.

۴۲- و من اصلح امر آخرته اصلح الله امر دنیاه: و کسی که کار آخرتش را نیکونماید، خدای تعالی نیز کار دنیایش را نیکو می‏نماید.

۴۳- لا یَقِلُ عملٌ مع التقوی: کار توأم با پرهیز کاری، اندک نیست .

۴۴- نوم علی یقین خیر من صلاة فی شک: خواب توأم با باور، از نماز در حال تردید بهتر است .

۴۵- هلک فیّ رجلان: محبّ غال، و مُبغضٌ قال: درباره من دو طایفه نابود شدند: دوستدار غلو کننده، و دشمنی که بیش از اندازه دشمنی می‏نماید.

۴۶- اضاعة الفرصة غصة: ضایع کردن فرصت،اندوه به بار می‏آورد.

۴۷- و عجبت لمن شک فی الله و هو یری خلق الله: در شگفتم از کسی که در (وجود) خدا تردید دارد و حال آنکه آفریده خدا را می‏بیند!

۴۸- و عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء: در شگفتم از کسی که سرای ناپایدار را آباد می‏کند و خانه همیشگی (آخرت) رها می‏نماید.

۴۹- و عجبت للمتکبر الذی کان بالامس نطفة و یکون غداً جیفة: و در شگفتم از متکبری که دیروز نطفه بوده است و فردا مردار خواهد بود!

۵۰- الصّلوة قربانُ کلّ تقی: نماز، وسیله تقرب هر پرهیزکاری است.

۵۱- و الحَجّ جهادُ کلّ ضعیف: و حج، جهاد هر ناتوان است .

۵۲- ولکل شی‏ء زکاة و زکاة البدن الصیام :و هر چیز زکاتی دارد، و زکات بدن روزه است .

۵۳- و جهاد المرأة حسنُ التّبعل:و جهاد زن، نیکو شوهرداری نمودن است .

۵۴- استنزلوا الرزق بالصدقة:با صدقه دادن فرود آمدن روزی را بخواهید.

۵۵- من ایقن بالخَلَف جاد بالعطیّة: کسی که پاداش را باور داشته باشد، در بخشش جوانمردی می‏نماید.

۵۶- تنزلُ المَعونة علی قدر المونة: یاری (روزی هر کس) به میزان نیاز و قوت روزانه‏اش فرود می‏آید.

۵۷- ما عال من اقتصد:کسی که در زندگی میانه‏روی نماید، تهیدست نمی‏شود.

۵۸- التودّد نصف العقل: دوستی با مردم، نیمی از خرد است.

۵۹- الهَمّ نصف الهَرَم: غم و اندوه، نیمی از پیری است.

۶۰- سوسوا ایمانکم بالصدقة: ایمان خود را با صدقه نگهداری کنید.

۶۱- و حصنوا اموالکم بالزکاة: و ثروت خود را با دادن زکات (از تلف شدن) نگهدارید.

۶۲- و ادفعوا امواج البلاء بالدعاء: با نیایش موج‏های بلا را دور نمایید.

۶۳- یا کمیل! العلم خیر من المال: ای کمیل! دانش بهتر از ثروت است .

۶۴- المَرءُ مخبوءٌ تحت لسانه:

مرد پنهان است در زیر زبان خویشتن قیمت و قدرش ندانی تا نیاید در سخن.

۶۵- هک امرَوٌ لم یعرف قدره:کسی که حرمت و وقار خود را نشناخت، تباه شد.

۶۶- لکلّ امرِیٍ عاقبة، حُلوةٌ او مُرّة: هر کسی فرجامی دارد، شیرین یا تلخ.

۶۷- الراضی بفعل قوم کالدّخل فیه معهم : کسی که به کار گروهی خوشنود باشد، همانند کسی می‏باشد که در آن کار با ایشان بوده است .

۶۸- من استبدّ بر أیه هلک: کسی که خود رأی باشد، نابود می‏شود.

۶۹- و من شاور الرجال شارکها فی عقولها: و کسی که با مردان مشورت نماید، در عقل آنان شریک می‏شود.

۷۰- من کتم سره کانت الخیرة بیده:کسی که رازش را پنهان نماید، اختیار او به دست خودش می باشد.

۷۱- الفقر الموتُ الاکبر:تهیدستی مرگ بزرگ است.

۷۲- لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق : اطاعت از مخلوق در چیزی که موجب نافرمانی آفریدگار باشد، جایز نیست.

۷۳- الناس اعداء ما جهلوا: مردم با آنچه که نمی‏دانند، دشمنند.

۷۴- ترک الذنب اهون من طلب التوبة: رها نمودن گناه، از درخواست توبه آسانتر است.

۷۵- آلة الریاسة سعة الصدر: افزار سروری و بزرگی ، فراخی سینه (شکیبایی و تحمل مشکلات و …) است.

۷۶- أُزجُرِ المسی‏ءَ بثواب المحسن : بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار، (از بدی) باز دار.

۷۷- اللّجاجة تَسل الرأی: سرسختی نمودن، فکر و اندیشه را سست و ناتوان می کند.

۷۸- الطمع رقّ مؤبّد:طمع بردگی ابدی است .

۷۹- ثمرة التفریط الندامة: نتیجه سستی و کوتاهی نمودن در کارها، پشیمانی است.

۸۰- و ثمرة الحزم السلامة : و نتیجه هوشیاری و دور اندیشی ، سلامت (از گزندها) می باشد.

۸۱- من أبدی‏ صفحته للحقّ هلک: کسی که در برابر درستی و راستی به نبرد برخیزد، نابود می‏شود.

۸۲- من لم یُنجه الصبّر اهَلکه الجزعُ: کسی که شکیبایی او را نجات ندهد، ناشکیبایی وی را نابود می‏سازد.

۸۳- من حساب نفسه ربح ، و من غفل عنها خسر:کسی که محاسبه نفس نماید، سود می‏برد و کسی که از آن غافل باشد، زیان می‏بیند.

۸۴- الجود حارس الاعراض: جوانمردی و بخشش ، پاسدار آبروهاست.

۸۵- و الحلم فدام السفیه: شکیبایی ، دهن بند نادان است.

۸۶- و العفو زکاة الظفر: گذشت زکات پیروزی است.

۸۷- و قد خاطر من استغنی برأیه: و کسی که به فکر و اندیشه‏اش بی‏نیاز شد (و در کارها مشورت ننمود و از فکر و اندیشه افراد بهره‏مند نگشت) ، خود را در خطر می افکند.

۸۸- و من التوفیق حفظ التجربة: نگهداری تجربه از (اسباب ) موفقیت (در کارهای نیک) است.

۸۹- ولا تأمننّ ملولاً:از انسان افسرده و دلتنگ آسوده مباش (در کارها به او تکیه نکن).

۹۰- عُجْب المرء بنفسه احدُ حسّاد عقلِه: خودبینی و خودپسندی فرد، یکی از حسودان (دشمنان) عقل اوست.

۹۱- اَغضِ علی القَذی‏ والاّ لم ترض ابداً: برخار (رنجها) چشم فروبند (ناملایمات را نادیده بگیر)، و گرنه هرگز خوشنود نمی شوی.

۹۲- الخلاف یهدم الرأی: اختلاف و درگیری ، فکر و اندیشه را ویران می‏کند.

۹۳- فی تقلّب الاحوال عُلم جواهر الرجال: در دگرگونی حالات افراد، گوهرهای وجودشان دانسته می‏شود.

۹۴- حسد الصدیق من سقم المودة: حسد ورزیدن به دوست، از بیماری دوستی به شمار می‏آید.

۹۵- لیس من العدل القضاء علی الثقة بالظن: درباره افراد مطمئن براساس گمان داوری نمودن، از عدالت نیست.

۹۶- بئس الزاد الی المعاد، العدوان علی العباد: ستم بر بندگان ، بدتوشه‏ای به سوی آخرت است.

۹۷- من کساه الحیاء ثوبه ، لم یرالناس عیبه: کسی که شرم جامه‏اش را بر او پوشاند، مردم عیبش را نمی‏بینند.

۹۸- بکثرة الصمت تکون الهیبة: به بسیاری سکوت (بجا)، ابهت پدید می‏آید.

۹۹- و بالنصفة یکثر المتواصلون: انصاف ، سبب زیاد شدن دوستان می گردد.

۱۰۰- و بالافضال تعظم الاقدار: نیکی نمودن، سبب بزرگ شدن قدر و منزلت‏ها می‏شود.

۱۰۱- و بالتواضع تتم النعمة: با فروتنی نعمت کامل می‏شود.

۱۰۲- و بالسیرة العادلة یقهر المناوی : رفتار عادلانه موجب شکست دشمن می‏شود.

۱۰۳- الطامع فی وثاق الذّل:طمعکار در قید ذلت و خواری است .

۱۰۴- کفی بالقناعة ملکا و بحسن الخلق نعیماً: برای انسان سلطنت قناعت و نعمت خوی نیک، بس است .

۱۰۵- من اَتی غَنّیاً فتواضعَ له لِغناه ذهب ثُلثا دینه: کسی که به نزد توانگری برود و به خاطر ثروتش برای او فروتنی نماید، ۲۳ دینش تباه می‏شود.

۱۰۶- من اطاع التّوانی ضیّع الحقوق: کسی که سستی و تنبلی نماید، حقوق دیگران را تباه می‏سازد.

۱۰۷- و من اطاع الواشی ضیّع الصّدیق: و کسی که به گفتار سخن چین اهمیت بدهد، دوستان خود را از دست می‏دهد.

۱۰۸- الحَجرُ الغصب فی الدار، رهنٌ علی خرابها: سنگ غصبی به کار رفته در بنای خانه ، گرو ویرانی آن است.

۱۰۹- افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه: برترین کارها آن است که (با اینکه برخلاف خواسته نفست می‏باشد)، خود را بر انجام آن وادار نمایی.

۱۱۰- مرارة الدنیا حلاوة الاخرة ، و حلاوة الدنیا مرارة الاخرة: تلخی دنیا (مایه) شیرینی آخرت است، و شیرینی دنیا (مایه) تلخی آخرت می‏باشد.

۱۱۱- یابن ادم ! کن وصیّ نفسک فی مالک : ای پسر آدم ! تو خود وصی خویشتن در ثروتت باشد (منتظر اقدام وصی مباش، بلکه تو خود از ثروتت برای آخرت توشه بیندوز).

۱۱۲- الحِدّة ضربٌ من الجنون : عصبانیت و خشم، نوعی از دیوانگی می‏باشد.

۱۱۳- صحّةُ الجسد من قلة الحسد: سلامتی بدن، از کمی حسادت است.

۱۱۴- یا کمیل ! مر اهلک ان یروحوا فی کسب المکارم : ای کمیل ! خانواده‏ات را دستور بده که روزها در به دست آوردن بزرگواری و کرامت نفس تلاش نمایند.

۱۱۵- اذا اَملقتم فتاجروا الله بالصّدقة: هرگاه تهی دست شدید، پس با خدایتعالی به وسیله صدقه سودا نمایید (صدقه بدهید تا روزی شما فراوان شود.)

۱۱۶- اذا اضرّت النوافل بالفرایض فارفضوها: هرگاه نوافل (مستحباب) به واجبات زیان رساند، پس آنها را رها سازید.

۱۱۷- من تذکّر بُعد السفر استعَدّ: کسی که دوری سفر آخرت را یادآور شود، توشه آن را آماده می کند.

۱۱۸- قطَع العلمُ عذرَ المتعلّلین : دانش عذر بهانه جویان را قطع کرده است .

۱۱۹- مَن بالَغ فی الخصومة اَثِمَ: کسی که در دشمنی زیاده روی نماید، مرتکب گناه می‏شود.

۱۲۰- و ما زنی غیور قطّ:هرگز شخص غیرتمند زنا نمی‏کند.

۱۲۱- انا یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الفجار: من فرمانروا و پیشوای مؤمنینم، و ثروت پیشوای تبهکاران است.

۱۲۲- یا بنیّ ! انی اخاف علیک الفقر، فاستعذ بالله منه : فرزندم! من بر تو از تهیدستی می‏ترسم ، پس از آن به خدا پناه ببر.

۱۲۳- سَل تفقّهاً ولا تَسأَل تعنّتاً: برای فهمیدن و دانا شدن پرسش نما ، نه به خاطر عیب جویی و آزار رساندن.

۱۲۴- اتقوا معاصی الله فی الخلوات ، فان الشاهد هو الحاکم : در تنهایی‏ها از نافرمانی خدای تعالی بپرهیزید ، زیرا شاهد همان حکم کننده است .

۱۲۵- المؤمن بِشره فی وجهه و حُزنه فی قلبه : شادی و گشاده رویی مؤمن در رخسار او، و غم و اندوهش در قلبش است.

۱۲۶- المسئول حرّحتّی یَعدُ: کسی که از او چیزی درخواست شد، تا وعده نداده است آزاد می‏باشد (اما پس از وعده ، در قید وعده‏اش می‏باشد تا به آن وفا نماید).

۱۲۷- الغنی الاکبر اَلیأس عمّا فی ایدی الناس: توانگری بزرگ ، آرزو نداشتن به ثروت مردم است.

۱۲۸- ماء وجهک جامد یقطره السؤال ، فانظر عند من تقطره: آبرویت جامد است و درخواست آن را آب می کند، پس بنگر که نزد چه کسی آبرویت را می‏ریزی.

۱۲۹- اشد الذنوب ما استهان به صاحبه: شدیدترین گناهان آن است که صاحبش آن را ناچیز و سبک بشمارد.

۱۳۰- من نظر فی عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره: کسی که عیب خود را بنگرد، از عیب جویی دیگران باز می‏ماند.

۱۳۱- و من رضی برزق الله لم یحزن علی ما فاته: و کسی که به روزی الهی خوشنود باشد، بر آنچه که از دست داده است اندوهگین نمی‏شود.

۱۳۲- و من سلّ سیف البغی قُتل به : و کسی که شمشیر ستم بر کشد، با همان کشته می شود.

۱۳۳- و من دخل مداخل السوء اتّهم: و کسی که در جاهای بد برود، متهم می‏شود.

۱۳۴- و من کثر کلامه کثر خطؤه : و کسی که سخنش زیاد شود، خطایش بسیار می‏شود.

۱۳۵- و من کثر خطؤه قل حیاؤه: و کسی که خطایش زیاد شود، شرمش کم می‏گردد.

۱۳۶- و من قل حیاؤة قل ورعه : و کسی که شرمش کم شود، پرهیزکاریش کم می‏گردد.

۱۳۷- و من قل ورعه مات قلبه : و کسی پرهیزکاریش کم شود، قلبش می‏میرد.

۱۳۸- و من مات قلبه دخل النار: و کسی قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود.

۱۳۹- و من اکثر مِن ذکر الموت رضی من الدنیا بالیسیر:و کسی که زیاد به یاد مرگ باشد، از دنیا به چیز کمی خوشنود می‏شود.

۱۴۰- اکبر العیب ان تعیب ما فیک مثله: بزرگترین عیب آن است که عیب جویی کنی از صفتی که همانند آن در تو وجود دارد.

۱۴۱- من ضمن بعرضه فلیدع المراء: کسی که آبرویش را می خواهد (دوست ندارد که آبروی او ریخته شود)، پس باید نزاع و ستیزء جویی را رها نماید.

۱۴۲- و کفی ادباً لنفسک تجنبک ما کرهته لغیرک: و فرهنگ و خوی پسندیده‏ات همین بس که از آنچه برای دیگری ناپسند می‏داری، اجتناب نمایی.

۱۴۳- لا شرف اعلی من الاسلام : هیچ شرافتی بالاتر از اسلام نیست.

۱۴۴- ولا عّزأعّز من التقوی :و هیچ عزتی عزیزتر از تقوی نیست.

۱۴۵- ولا مَعِقل احسن من الورع : و هیچ پناهگاهی نیکوتر از پرهیزکاری نیست.

۱۴۶- ولا شفیع انجع من التوبة: و هیچ شفیعی کارسازتر از توبه نیست.

۱۴۷- ولا کنزاغنی من القناعة:و هیچ گنجی توانگر کننده‏تر از قناعت نیست.

۱۴۸- و من اقتصر علی بُلغة الکفاف فقد انتظم الراحة و تبؤا خفض الدعة: و کسی که به معاش روزانه بسنده نماید، به آسودگی دست یافته و در آسایش و آرامش جای گرفت.

۱۴۹- و الرغبة مفتاح النّصب و مطّیة التعب : علاقه به دنیا کلید سخت‏ترین رنج و بلا، و مرکب گرفتاری و ناراحتی است.

۱۵۰- والحرص و الکبر و الحسد دوَاع ٍالی التّقحّم فی الذنوب: وآز و تکبر و حسادت ، انگیزه‏های فرو رفتن در گناهان است .

۱۵۱- فاذا ضیّع العالم علمه، استنکف الجاهل ان یتعلم: هرگاه دانشمند دانشش را تباه سازد (به کار نبندد)، جاهل از فراگیری دانش خودداری می‏کند.

۱۵۲- و اذا بخل الغنیّ بمعروفه، باع الفقیر اخرته بدنیاه: و هرگاه توانگر از نیکی و بخشش دریغ ورزد، تهیدست آخرت خود را به دنیایش می فروشد.

۱۵۳- یاجابر! من کثرت نعم الله علیه ، کثرت حوائج الناس الیه : ای جابر ! کسی که نعمتهای الهی بر او فراوان شود، نیازهای مردم به سویش زیاد می‏شود.

۱۵۴- ان الحقّ ثقیل مَرِی‏ءٌ، و ان الباطل خفیف وَ بِی‏ءٌ:همانا حق سنگین (اما در حقیقت) گوارا می‏باشد، و همانا باطل سبک (ولی در باطن) و باء آور(مرگ آور) است.

۱۵۵- البخل جامع لمساوی العیوب : بخل گردآورنده تمام بدی‏ها و عیب‏ها می‏باشد.

۱۵۶- لاتقل ما لا تعلم، بل لا تقل کل ما تعلم :آنچه را نمی دانی مگو، بلکه تمام آنچه می‏دانی را نیز مگو.

۱۵۷- الکلام فی وثاقک ما لم تتکلم به، فاذا تکلمت به صرت فی وثاقه: سخن تا آن را نگفتی دربند تواست، پس هنگامی که آن را گفتی تو در بند آن خواهی بود.

۱۵۸- فأخزُن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک: زبانت را (در گنجینه دهانت) نگهدار (از سخنان بیجا و بیهوده بپرهیز) همانگونه که طلا و نقره (پول) خود را نگه می‏داری.

۱۵۹- فرب کلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة:پس چه بسا یک سخن، نعمتی را بر باد می‏دهد و عقوبت و عذابی را به بار می‏آورد.

۱۶۰- من طلب شیئاً ناله او بعضه: کسی که در جستجوی چیزی باشد ، به تمام آن یا به بخشی از آن می‏رسد (جوینده یابنده است).

۱۶۱- و کل نعیم دون الجنة محقور: و هر نعمتی در برابر بهشت ،ناچیز است.

۱۶۲- و کل بلاء دون النار عافیة: و هر بلایی در برابر آتش دوزخ ، عافیت است .

۱۶۳- الا و ان من البلاء الفاقة:آگاه باشید! همانا یکی از بلاها تهیدستی است.

۱۶۴- و اشد من الفاقأ مرض البدن : و سخت‏تر از تهیدستی ، بیماری بدن است.

۱۶۵- و اشد من مرض البدن مرض القلب:و سخت‏تر از بیماری بدن ، بیماری قلب است.

۱۶۶- الا و ان من النعم سعة المال: آگاه باشید ! همانا یکی از نعمت‏ها، فراوانی ثروت است.

۱۶۷- و افضل من سعة المال صحة البدن: و برتر از فراوانی ثروت ، تندرستی است.

۱۶۸- و افضل من صحة البدن تقوی القلب: و برتر از تندرستی ، پرهیزکاری قلب است.

۱۶۹- ازهد فی الدنیا یبصرک الله عوراتها: در دنیا پارسا باش، تا خدای تعالی ترا از عیبها و زشتیهای آن آگاه سازد.

۱۷۰- و لا تغفل فلست بمغفول عنک:غافل مباش که (خدای تعالی و کاتبان اعمال) از تو غافل نیستند.

۱۷۱- تکلموا تعرفوا: سخن بگویید تا شناخته شوید.

تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.

۱۷۲- رُبّ قول انفذ من صَوْلٍ: چه بسا سخنی که از حمله و غلبه (به کار بردن قهر و قدرت ) رساتر و نافذتر است.

۱۷۳- ضع فخرک ، و احْطُط کبرک ، و اذکر قبرک:نازیدن و مباهات نمودنت را رها نما، و تکبرت را فروگذار و قبرت را به یادآور.

۱۷۴- و حقّ الوالد علی الولد یطیعه فی کل شی‏ء الا فی معصیة الله سبحانه:و حق پدر بر فرزند آن است که او جز در معصیت خدای تعالی، در تمام کارها از پدر اطاعت نماید.

۱۷۵- و حقّ الولد علی الوالد ان یحسن اسمه ، و یحسن ادبه و یعلمه القران: و حق فرزند بر پدر آن است که : نام نیکو بر او نهد، و او را به ادب نیکو آراسته نماید و قرآن به وی بیاموزد.

۱۷۶- من صارع الحق صرعه:کسی که با حق هماوردی و نبرد نماید ، حق او را بر خاک می افکند.

۱۷۷- القلب مصحف البصر:قلب ، کتاب دیده است .

۱۷۸- التقی رئیس الاخلاق:تقوا مهتر و سرور اخلاق نیک است.

۱۷۹- من اصلح سریرته اصلح الله علانیته:کسی که درون و نیت خود را نیکو نماید، خدای تعالی (کارهای) آشکارش را اصلاح می کند.

۱۸۰- و من عمل لدینه کفاه الله امر دنیاه: و کسی که برای دینش کار کند، خدای تعالی کار دنیایش را کفایت می‏کند.

۱۸۱- و من احسن فیما بینه و بین الله، احسن الله ما بینه و بین الناس: و کسی که میان خود و خدایش را نیکو نماید، خدای تعالی میان او و مردم را اصلاح می‏نماید.

۱۸۲- لا ینبغی للعبد ان یثق بخصلتین : العافیة و الغنی: برای بنده شایسته نیست که به دو خصلت اعتماد کند: تندرستی و توانگری (زیرا هر دو ناپایدارند).

۱۸۳- قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول:کار اندک ولی پیوسته، از کار زیاد خسته کننده بهتر است.

۱۸۴- من اتجر بغیر فقه فقد ارتطعم فی الربا:کسی که بدون دانستن (احکام اسلامی تجارت) به داد و ستد بپردازد، پس همانا در ربا فرو می‏رود.

۱۸۵- من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته: هر که خود را بزرگوار و گرامی بدارد، (برای خود ارزشی قائل باشد)، شهواتش در نزد او خوار و سبک می‏شود.

۱۸۶- الحلم والاناءة توأمان، یُنتجهما عُلوّ الهمة: بردباری و آهستگی (درنگ در کارها) هر دو به هم پیوسته‏اند (همانند دو کودک دو قلو) و آن دو زاییده بلندی همت می‏باشد .

۱۸۷- الغیبة جُهد العاجز: غیبت کوشش و تلاش انسان ناتوان است.

۱۸۸- رب مفتون بحسن القول فیه :چه بسیار افراد که به خاطر تعریف و مدحی که درباره آنان می‏شود، فریفته می‏گردند.

۱۸۹- لا خیر فی الصمت عن الحکم ، کما انه لا خیر فی القول بالجهل: سکوت از گفتار حکمت آمیز خوب نیست، هماهنگونه که گفتار جاهلانه خیری ندارد.

اگر چه پیش خردمند، خامشی ادب است

به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی‏

دو چیزه طیره عقل است، دم فروبستن‏

به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی سعدی‏

۱۹۰- ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجراً ممن قدر فعف :پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش توانمند و قدرتمندی که پاکدامنی ورزد بیشتر نیست.

۱۹۱- لکاد العفیف ان یکون ملکاً م الملائکة: پاکدامن (بر اثر پاکدامنی) نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان شود.

۱۹۲- اذا ارذل الله عبداً خظر علیه العلم : هرگاه خدای تعالی بنده‏ای را پست گرداند، او را از دانش محروم می‏نماید.

۱۹۳- الولایات مضامیر الرجال: فرمانروائیها و حکومتها (پست‏ها)، میدان‏های (آزمایش ) مردان می‏باشد.

۱۹۴- والعلماء باقون ما بقی الدهر:تا روزگار برقرار است، دانشمندان نیز پایدار و برقرارند.

۱۹۵- من حذرک کمن بشرک: کسی که ترا (از بدی) بیم می دهم، همانند کسی است که ترا (به خوبی) مژده می‏دهد.

۱۹۶- و من نهی عن المنکر ارغم انوف المنافقین : و کسی که نهی از منکر نماید، بینی منافقان را به خاک می مالد.

-۱۹۷من قصر فی العمل ابتلی بالهم: کسی که در کارها کوتاهی کند، به غم و اندوه دچار می‏شود.

-۱۹۸ ازری بنفسه من استشعر الطمع: کسی که طمع را شعارش ساخت، خود را خوار و سبک نموده است.

۱۹۹-اقیلوا ذوی المروات عثراتهم: لغزش‏های جوانمردان را ببخشید.

-۲۰۰ و رضی بالذل من کشف عن ضره : کسی که بدحالی و سختیش را آشکار نماید، به خواری خود خوشنود شده است (تن به ذلت داده است).

-۲۰۱ و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه: کسی که زبانش را فرمانروای خویش گرداند ، خود را پست و سبک نموده است.

۲۰۲ -لا مال اعود من العقل : هیچ ثروتی سودمندتر از عقل نیست.

-۲۰۳ ولا وحدة اوحش من العجب:و هیچ تنهایی ترسناکتر از خود بینی نیست.

-۲۰۴ولا عقل کالتدبیر:و هیچ عقلی مانند عاقبت اندیشی نیست.

-۲۰۵ ولا کرم کالتقوی :و هیچ بزرگی و ارجمندی مانند پرهیزگاری نیست.

۲۰۶ -ولا قرین کحسن الخلق: و هیچ همنشینی مانند خوی نیک نیست.

-۲۰۷ولا میراث کالادب : و هیچ ثروتی مانند ادب نیست.

-۲۰۸ ولا تجارة کالعمل الصالح: و هیچ تجارتی مانند کار نیک نیست.

-۲۰۹ ولا ربح کالثواب: و هیچ سودی مانند پاداش خدای تعالی نیست.

-۲۱۰ولا عبادة کاداء الفرائض: و هیچ عبادتی مانند انجام واجبات نیست.

-۲۱۱ ولا ایمان کالحیاء و الصبر: و هیچ ایمانی مانند شرم و شکیبایی نیست.

۲۱۲ -ولا حسب کالتواضع:و هیچ شرف و بزرگی مانند فروتنی نیست.

-۲۱۳ ولا شرف کالعلم: و هیچ شرافتی مانند دانش نیست.

-۲۱۴ولا عز کالحلم: و هیچ عزتی مانند بردباری نیست.

-۲۱۵ولا مظاهرة اوثق من المشاورة: و هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۱۷
محمد مهین باقری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی