امیرالمومنین علیه السلام

طلبه ای احقر در نوکری وغلامی درآستان مبارک ومقدس امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام

امیرالمومنین علیه السلام

طلبه ای احقر در نوکری وغلامی درآستان مبارک ومقدس امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۰
محمد مهین باقری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۵۲
محمد مهین باقری
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۳۹
محمد مهین باقری

ابوطالب (علیه السلام) شخصیت مظلوم تاریخ


ابوطالب (علیه السلام) شخصیت مظلوم تاریخ

مقدمه

ابوطالب (علیه السلام) عموی بزرگوار رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، پدر امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) بود. وی وصی «عبدالمطلب» و بزرگترین حامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) بود. تاریخ زندگی او سراسر، پر از افتخارات بی نظیر است. مردی که به حق، پناهگاه دردمندان و محرومان بود. ایثار و اخلاص در وجود او تجسم پیدا کرده بود. ابرمردی که «تاریخ»، فداکاری و استقامت های وی را در کسی جز در فرزندش «امیرالمؤمنین» سراغ ندارد! چنان که دانشمند «اهل سنت»، ابن ابی الحدید، می گوید:۱ «ابوطالب» و پدرش «عبدالمطلب»، بزرگ «قریش» و امیر و سرور «مکه معظمه» بودند و مردم آن سامان و مهاجرین و مسافرین این شهر تاریخی و زائران بیت خدا را پذیرایی و رهبری می کردند.

او یک لحظه از خدا غافل نبود؛ بلکه از جانشینان حضرت ابراهیم (علیه السلام)، قهرمان توحید بود، و طبق پیشگویی های انبیای الهی، منتظر نبوت خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله) بود. از این جهت، پیش از آن که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از مادرش متولد گردد، حضرت ابوطالب (علیه السلام) به رسالت وی ایمان داشت و هنگامی که «فاطمه بنت اسد»، تولد پیامبر اسلام را به اطلاع وی رسانید، و از غرایب امرش در هنگام زایمان او سخن گفت، «ابوطالب» فرمود: از این کارها و چنین نوزادی تعجب می کنی؟ صبر کن، سی سال دیگر، تو نیز همانند وی را که وزیر و وصیش خواهد بود، به دنیا می آوری!۲

ابوطالب، فردی با ایمان و مقتدر بود که پیامبر اسلام را از شر کفار قریش تا واپسین لحظات عمر حفظ کرد و از این رهگذر، سهم بسزایی در پیشرفت اسلام داشت؛ اما علی رغم آن همه فداکاری ها و ایثارگری هایش، بعضی از مبغضین و متعصبین، نسبت به آن حضرت اسائه ادب نموده و در ایمان و اعتقادش دچار شک و تردید گردیدند. در این نوشتار، برآنیم به گوشه هایی از فضایل، ایثار و فداکاری، و دلایل ایمان آن بزرگ مرد اسلام، که به حق مظلوم تاریخ است، اشاره نماییم.

 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۴
محمد مهین باقری

امیرالمومنین » رمز جاذبه علی

 

امیرالمومنین » رمز جاذبه علی

امیرالمومنین » رمز جاذبه علی

سبب دوستی و محبت علی در دلها چیست ؟

رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است ، یعنی نمی‏توان آنرا فورموله‏ کرد و گفت اگر چنین شد چنان می‏شود و اگر چنان شد چنین ، ولی البته رمزی‏ دارد . چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبائی خیره کننده است‏
و او را به سوی خود می‏کشد . جاذبه و محبت در درجات بالا عشق نامیده‏ می‏شود . علی محبوب دلها و معشوق انسانهاست . چرا ؟ و در چه جهت ؟ فوق‏ العادگی علی در چیست که عشقها را برانگیخته و دلها را به خود شیفته‏
ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است ؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا می‏بینند و اصلا او را مرد ه احساس نمی کنند بلکه زنده می‏یابند ؟
مسلما ملاک دوستی او جسم او نیست زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده‏ایم . و باز محبت علی از نوع قهرماندوستی که در همه ملتها وجود دارد نیست . هم اشتباه است که‏ بگوئیم محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است ، و حب علی‏ حب انسانیت است . درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که‏ انسان نمونه‏های عالی انسانیت را دوست می‏دارد اما اگر علی همه این فضائل‏ انسانی را که داشت می‏داشت ، آن حکمت و آن علم ، آن فداکاریها و از خود گذشتگیها ، آن تواضع و فروتنی ، آن ادب ، آن مهربانی و عطوفت ، آن‏
ضعیف پروری ، آن عدالت ، آن آزادگی و آزادیخواهی ، آن احترام به انسان‏ ، آن ایثار ، آن شجاعت ، آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن ، و به قول‏
مولوی :

در شجاعت شیر ربا نیستی

در مروت خود که داند کیستی ؟

آن سخا وجود و کرم و . . . اگر علی همه اینها را که داشت می‏داشت اما رنگ الهی نمی‏داشت ، مسلما این قدر که امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود .
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد . دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سر و پیوستگی دارد ، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می‏یابند و به او عشق می‏ورزند . در حقیقت‏
پشتوانه عشق علی ، پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است . نقطه‏های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن‏ است که به وی جذبه الهی داده است . سوده همدانی ، بانوی فداکار و دلباخته علی ، در مقابل معاویه بر علی‏ درود فرستاد و در وصفش گفت :

صلی الاله علی روح تضمنها

قبر فاصبح فیه العدل مدفونا

قد حالف الحق لا یبغی به بدلا

فصار بالحق و الایمان مقرونا

” درود خداوند بر روانی باد که او را خاک برگرفت و عدل نیز با وی‏ مدفون گشت ”
” با حق پیمان بسته بود که به جای آن بدلی نگزیند ، پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود ” .
صعصعة بن صوحان عبدی نیز یکی دیگر از دلباختگان علی بود ، از کسانی بود که در آن دل شب در مراسم دفن علی با عده معدودی شرکت کرد . پس از آنکه‏ حضرت را دفن کردند و بدنش را خاک پوشانید ، صعصعه یک دست خویش را
بر قلبش نهاد و با دست دیگر خاک بر سر پاشید و گفت :
” مرگ گوارایت باد ! که مولدت پاک بود و شکیبائیت نیرومند و جهادت بزرگ . بر اندیشه‏ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت ” .
” بر آفریننده‏ات نازل گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکش به‏ گردت در آمدند . در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب‏ خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی ” .
” از خدا می‏خواهیم که از تو پیروی کنیم و به روشهایت عمل کنیم . دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه دوستانت‏ محشور گردیم ” .
” و دریافتی آنچه را دیگران درنیافتند و رسیدی به آنچه دیگران نرسیدند . در پیشگاه برادرت پیغمبر جهاد کردی و به دین خدا آنچنانکه شایسته بود قیام کردی تا سنتها را بر پا داشتی و آشوبها را اصلاح نمودی و اسلام و ایمان منظم گشت . بر تو باد بهترین درودها ” .
” به وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد . احدی فضائل و سجایای تو را در خود جمع نکرد . ندای پیغمبر را جواب گفتی . به اجابتش بر دیگران پیشی گرفتی . به یاریش شتافتی و با جان خویش حفظش کردی . با شمشیر ذوالفقار در مراحل ترس و وحشت حمله‏ بردی و پشت ستمگران را شکستی . بنیانهای شرک و پستی را درهم فرو ریختی‏
و گمراهان را در خاک و خون کشیدی پس گوارایت باد ای امیر مؤمنان ! ”
.
” نزدیکترین مردم بودی به پیغمبر . اول کسی بودی که به اسلام گرویدی .
از یقین لبریز و در دل محکم و از همه فداکارتر و نصیبت از خیر بیشتر بود
. خداوند ما را از اجر مصیبت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند
” .
” به خدا سوگند که زندگیت کلید خیر بود و قفل شر ، و مرگت کلید هر شری است و قفل هر خیری . اگر مردم از تو پذیرفته بودند از آسمان و زمین‏ نعمتها برایشان می‏بارید اما آنان دنیا را بر آخرت برگزیدند ( ۱ ” .
آری دنیا را برگزیدند و در مقابل عدل و عدم انعطاف علی تاب نیاوردند و عاقبت دست جمودها و رکودها از آستین مردمی به در آمد و علی را شهید کرد .
علی علیه السلام در داشتن دوستان و محبان سر از پا نشناخته که در راه‏ ولاء و محبت او سر دادند و بر سر دار رفتند بی‏نظیر است . تاریخچه‏های‏ شگفت و جالب و حیرت انگیز آنها صفحات تاریخ اسلام را مفتخر ساخته است‏ دست جنایت ناپاکانی از قبیل زیاد بن ابیه و پسرش عبیدالله و حجاج بن‏ یوسف و متوکل و در رأس همه اینها معاویة بن ابی‏سفیان به خون این‏
زبده‏های انسانیت تا مرفق آلوده است .

پی نوشتها:

۱ – بحار الانوار ، ج ۴۲ ، ص ۲۹۵ – ۲۹۶ ، چاپ جدید .

منبع:

برگرفته از کتاب جاذبه و دافعه امام علی ع ، شهید مطهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۳
محمد مهین باقری

حیدر » درسها و عبرتهای جنگ نهروان


 

حیدر » درسها و عبرتهای جنگ نهروان

حیدر » درسها و عبرتهای جنگ نهروان

از جریانهای مخالف امیرمؤمنان علی (ع) که از قبل پیامبراکرم پیش‏بینی درگیری آنها را با آن حضرت کرده بود جریان خوارج بود. در این نوشته از نبرد مولی با آنان و درسهای آموزنده سیره حضرت در این رابطه سخن خواهیم گفت.

نگاهی کوتاه به نبرد نهروان

کوتاه مدت‏ترین جنگهای امیرمؤمنان جنگ نهروان بود که آغاز و پایان آن یک روز بود; روز نهم صفر ۳۸ هجری قمری!

این جنگ نبرد با سپاه انشعابی و یاغی از لشگر مولی بود که در پی ماجرای تحکیم و قرآن بر سر نیزه کردن از سوی معاویه پدید آمد. در آغاز شورشیان دوازده هزار نفر بودند که با نصایح مولی و یارانش اکثریت آنها از انحراف برگشتند ولی تعدادی همچنان بر مخالفت‏خویش با مولی اصرار ورزیدند. سرانجام کار به جنگ کشیده شد و جز ۹ نفر که با فرار از معرکه جان سالمی بدر بردند بقیه همگی کشته شدند و به این ترتیب جنگ نهروان خاتمه یافت.

طبری می‏گوید:

«مدت جنگ بسیار کم بود و در اندک زمانی خاموش شد ‏» (۱).

یعقوبی گوید: «جنگ به هنگام ظهر آغاز شد و بیش از دو ساعت‏بیشتر طول نکشید » (۲)

در این جنگ تعداد لشکریان امیرمؤمنان علی (ع) ۶۸ هزار نفر بوده است زیرا که آماده نبرد با شامیان بودند که تحرکات شیطانی خوارج مسیر جنگ را عوض کرد و عدد خوارجی که به نبرد با مولی درآمدند طبق نقلی چهار هزار نفر (۳) و طبق نقل دیگر ۲۸۰۰ نفر بودند. (۴)

ولی این آغاز و پایان کوتاه درسها و عبرتهای فراوان با خود دارد که برخی را در اینجا می‏آوریم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۰
محمد مهین باقری

امیرالمومنین » از چه زمانی علی بن ابیطالب (ع) ملقب به امیرالمومنین شدند؟


 

امیرالمومنین » از چه زمانی علی بن ابیطالب (ع) ملقب به امیرالمومنین شدند؟

امیرالمومنین » از چه زمانی علی بن ابیطالب (ع) ملقب به امیرالمومنین شدند؟

قبل از اینکه جد ما حضرت آدم علیه السلام آفریده شود وما به خلقت جسمانی به این دنیا منتقل شویم، خداوند متعال ارواح همه انسانها را آفریده(۱) ودر آن عالم، در حالی که همه ارواح حضور داشتند، معرفت خویش را به همه ارزانی داشت وبر بندگی خود از آنان میثاق گرفت.(۲) آن گاه خداوند متعال، پیامبر اکرم وامیر المومنین علیه السلام و دیگر پیشوایان معصوم ودر پایان، حضرت مهدی علیه السلام وغیبت وظهور آن حضرت در آخر الزمان را بر همه ارواح ارزانی داشت (۳) وهمگان را به پذیرش ولایت آنان آزمود. در این آزمایش، که در عالم قبل برگزار شد، همچون آزمایش های بعدی آن در دنیا (غدیر، سقیفه، عاشورا و…) همه ایمان نیاورده _ با آنکه بر آنان اتمام حجت شده بود _ برخی با آن به مخالفت برخاسته، به علت مخالفت با حکم خدا، کافر قلمداد شدند.

روایاتی که بیانگر مطالب فوق باشد، آن قدر در کتب و جوامیع حدیثی شیعه و اهل سنت فراوان است که از حد تواتر گذشته، از مسلمیات اعتقاد اسلامی تلقی می گردد. امام صادق علیه السلام به صحابی بزرگ خود داود رقی فرمودند: هنگامی که خدای بزرگ اراده کرد مخلوقات را بیافریند، آنان را آفرید و در مقابل پراکنده ساخت، آن گاه به آنان گفت: پروردگار شما کیست؟ پس اول کسی که سخن گفت: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم امیر المومنین وائمه صلوات الله علیهم اجمعین بودند. آنان گفتند: خدایا تو پروردگار ما هستی. لذا خداوند آنان را حامل علم و دین خود فرمود. آن گاه به ملائکه فرمود: اینان حاملان دین و علم من بوده امین من در میان خلقم هستند، و (درباره) آنان پرسش خواهد شد. آن گاه خدا به (ارواح) آدمی زادگان گفت: به ربوبیت خدا و(لزوم) اطاعت و ولایت این افراد (اهل بیت) اقرار کنید… سپس امام، در پایان حدیث فرمودند: ای داود، ولایت ما در عالم میثاق (قبل از دنیا) مورد تاکید بوده است.(۴) حضرت باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم می دانستند که (حضرت) علی در چه زمان به (لقب) امیر المومنین نامیده شد ولایت او را انکار نمی کردند!
حضرت باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم می دانستند که (حضرت) علی در چه زمان به (لقب) امیر المومنین نامیده شد ولایت او را انکار نمی کردند!
راوی پرسید: خدا شما را رحمت کند، چه زمان به این لقب ملقب شد؟ فرمودند: آن زمان که خدای بزرگ، فرزندان آدم را از پشت آنها بیرون کشید و آنان را بر خویش گواه گرفته فرمود: آیا من آفریدگار شما و محمد پیامبر من و علی امیر مومنان نیست؟(۵) ولایت نه فقط در عالم قبل به همه انسانها عرضه شد و افراد بر آن آزموده شدند، در عالم دنیا نیز، خداوند متعال، ولایت چهارده معصوم علیهم السلام را در متن تمام کتابهای آسمانی قرار داده، افراد را به ایمان به آن دعوت فرمود.

حضرت کاظم علیه السلام فرمودند: (ولایة علی مکتوب فی جمیع صحف الأنبیاء ولن یبعث الله نبیّاً إلاَّ بنبوّة محمّد وولایة وصیّه علی علیه السلام).(۶) ولایت حضرت علی در تمامی کتابهای آسمانی انبیاء نوشته شده بود و خدا هیچ پیامبری را به نبوت برانگیخته نکرد مگر اینکه او مامور به دعوت خلق به سوی نبوت محمد و ولایت وصی او علی علیه السلام بود.(۷)

این مطلب در کتب اهل سنت نیز به صراحت یافت می شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در گزارش سفر معراج فرمودند: فرشته ای بسوی من آمد و گفت: ای محمد از (ارواح) پیامبرانی که بیش از تو فرستادیم بپرس(۸) که بر چه چیز مبعوث شدند.من پرسیدم. آنان گفتند: بر ولایت تو و ولایت علی بن ابی طالب مبعوث شده بودیم.(۹) پس ولایت اهل بیت علیهم السلام در عالم قبل بر همه عرضه گردیده وسیله آزمایش الهی در آن عالم بوده است، چه رسد به این عالم. وانبیاء وادیان سابق، مامور تبلیغ ولایت بوده اند، چه رسد به این دین!

پی نوشت ها:

۱)آیه ۱۷۲ سوره اعراف بیانگر این حقیقت اعتقادی است.

۲)روایات این بحث بسیار فراوان است که تعدادی از آن را علامه مجلسی قدس سره در بحار جلد ۶۱/ باب ۴۲ و۴۳ نقل نموده است.

۳)در زیارت آل یس نیز به این مطلب اشاره شده است: (السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه ووکَّده) سلام بر تو ای کسی که خدا درباره ولایت تو عهد گرفته وآن را محکم ساخت.

۴)بحار ۵: ۲۴۴/ ح ۱۹، و۲۶: ۲۲۷/ ح ۳۳، و۵۷: ۹۵/ ح ۸۰ .

۵)بحار ۳۷: ۳۰۶/ ح ۳۵٫

۶)بصائر الدرجات: ۷۲٫

۷)اگر چه از کتب آسمانی قبل، معدودی چون تورات وانجیل باقی مانده، آنها نیز به صورتی کاملا تحریف یافته ودستکاری شده موجودند، ولی هنوز آثار ولایت اهل بیت علیهم السلام در این کتب قابل کشف می باشد. رجوع کنید به کتاب ارجمند انیس الاعلام: جلد ۵٫

۸)مضمون آیه ۴۳ سوره زخرف.

۹)تاریخ دمشق، ترجمه الامام علی/ ابن عساکر ۲: ۹
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۰
محمد مهین باقری

خطبه غدیر


خطبه غدیر همراه با متن فارسی

متن عربی

۱٫اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَدَنا فى تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فى سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فى اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَىْ‏ءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ).

۲٫بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِى الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُالْأَرَضینَ وَالسّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ. کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ.

۳٫لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ.

۴٫لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَىْ‏ءٍ، والغَلَبَةُ على کُلِّ شَى‏ءٍ والقُوَّةُ فى کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلى‏ کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَىْ‏ءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْ‏ءِ حینَ لاشَىْ‏ءَ دائمٌ حَىٌّ وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.

۵٫ جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍّ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلى‏ نَفْسِهِ.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۴
محمد مهین باقری

امیرالمومنین » فارغ از هردو جهانم به گل روی علی(ع)


     

    امیرالمومنین » فارغ از هردو جهانم به گل روی علی(ع)

     

    امیرالمومنین » فارغ از هردو جهانم به گل روی علی(ع)

    انقلاب اسلامی ایران، که بر محور اسلام بنا نهاده شده، بر اصولی الهی استوار است; اصولی که در ابتدای ظهور اسلام به اجرا درآمد و در عصر پیامبراکرم(ص) و خلافت حضرت امیر(ع) به شکوفایی رسید.

    این مقاله سیره عملی حضرت امیرمومنان(ع) را از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی می کند. نکته جالب توجه آن است که امام راحل عنایتی خاص به امیرمومنان(ع) داشت و طبق آمار مفتاح صحیفه نورحضرت علی(ع) بیش از سایر امامان علیهم السلام مورد توجه ایشان بوده است.

    البته امام در بیشتر موارد با عنوان «حضرت امیر» از نخستین جانشین معصوم رسول خدا یاد کرده است. این امر نشان می دهد که نگاه امام راحل(ره) به علی(ع)، نگاه یک فقیه شیعه به یک حاکم معصوم و الهی است و آن بزرگوار، به عنوان یک انسان کامل وحاکم منصوب از سوی خداوند، مورد توجه آن فقیه وارسته بوده است. آن راهبر راحل می فرماید: «باید حکومت اسلامی مثل حکومت علی بن ابی طالب سلام الله علیه باشد.»     

      

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۵۹
    محمد مهین باقری

    سقیفه بنی ساعده


    سَقیفه بنی ساعده

    منابع مقاله:

    معارف و معاریف، ج ۶، حسینی دشتی، سید مصطفی؛

    جایگاه وایوانی مسقّف در مدینه که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده ومردمان در مشاوراتشان در آن گرد می آمدند .

    این جایگاه به لحاظ حادثه ای که در آن رخ داده ، در تاریخ اسلام معروف است وداستان به طور خلاصه از این قرار بوده :

    پیغمبر اسلام در مرض موت خود اسامة بن زید را فرمان داد که هر چه سریعتر در رأس لشکری انبوه از مهاجرین وانصار ، به سوی موته فلسطین به جنگ رومیان بشتابد، و افرادی را مانند ابوبکر و عمر به همراهی اسامه نام برد وبسیار در بسیج این لشکر تأکید نمود ، وحتّی اسامه گفت : «شما اکنون بیمارید وما دل ندهیم شما را بدین حال رها سازیم» . ضرت فرمود : «خیر ، امر جهاد را نتوان به هیچ عذری بر زمین نهاد» . کسانی در امر فرماندهی اسامه اعتراض نمودند و حضرت با کمال جدّیّت ، صلاحیّت وی را مورد تایید قرار داد . بالاخره اسامه طبق دستور از مدینه خارج شد وبه یک فرسنگی مدینه ، لشکرگاه ساخت و منادی پیغمبر ، مدام در شهر ندا می داد که : «مبادا کسی از لشکر اسامه تخلّف کند وبجا ماند» . ابوبکر وعمر و ابوعبیده جرّاح نیز از جمله کسانی بودند که شتابان خود را به لشکر رساندند . رفته رفته بیماری پیغمبر شدّت یافت و کسانی که در مدینه بودند ، به عیادت حضرت می رفتند وچون از نزد پیغمبر برمی خاستند ، سری به سعد بن عباده که آن روز بیمار بود ، می زدند . و بالجمله دو روز پس از حرکت اسامه ، چاشتگاه دوشنبه بود که پیغمبر دار فانی را و داع گفت و شهر مدینه یک پارچه شیون شد و لشکر به مدینه بازگشت . ابوبکر که بر شتری سوار بود ، یک راست به درب مسجدالرّسول آمد و صدا زد : «ای مردم شما را چه شده که در هم می جوشید ؟! اگر محمّد مرده ، خدای محمّد که نمرده» . واین آیه تلاوت نمود : (وما محمَّد الاّ رسول قد خلت من قبله الرُّسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم …)در این حال جماعت انصار به سراغ سعد بن عباده رفته ، وی را به سقیفه بنی ساعده آوردند ، وچون عمر شنید ابوبکر را خبر داد و هر دو به اتّفاق ابوعبیده جراح به سوی سقیفه شتافتند ، خلق انبوهی را در آنجا گرد آمده یافتند که سعد در میان آنها به بستر بیماری خفته بود ، نزاع در گرفت و ابوبکر ضمن سخنرانی مفصّلی گفت : «ای مردم ! من چنین صلاح می دانم که شما با یکی از این دو (عمر یا ابوعبیده) بیعت کنید که این دو از هر جهت به این امر شایسته اند». ولی عمر و ابوعبیده هر دو گفتند : «ما هرگز بر تو که سابقه بیشتری در اسلام داری ویار غار پیغمبر نیز بوده ای پیشی نگیریم و تو به این امر اولویّت داری» . انصار گفتند : «ما بیم آن داریم که یک تن اجنبی که نه از ما باشد ونه از شما این سمت را اشغال کند . لذا بهتر آن می دانیم که امیری از ما باشد و امیریاز شما مهاجرین » ابوبکر چون چنین شنید بپاخاست و نخست فصلی مهاجران را ستود و سپس به مدح انصار پرداخت و گفت: «شما گروه انصار، امتیاز و فضیلتتان و حقی که بر اسلام و مسلمین دارید قابل انکار نیست زیرا شما بودید که خداوند، شما را انصار دین و یاران پیغمبر خود خواند و شهرتان را محل هجرت پیغمبر خویش کرد و بعد از مهاجرین پیشین کسی به رتبه و منزلت شما نرسد لذا شایسته چنین باشد که آنها (مهاجرین) امیر بودند و شما وزیر». حباب بن منذر انصاری بپاخاست و خطاب به انصار ضمن بیاناتی مهیج و احساس برانگیز گفت: «مبادا این پیشنهاد ابوبکر را بپذیرید و به کمتر از این که امیری از ما و امیری از آنها باشد رضا دهید». در این حال عمر برخاست و گفت: «ابدا چنین نخواهد شد که دو شمشیر در یک غلاف جای گیرد، چگونه عرب بدین تن دهد که پیغمبرش از تباری بود و خلیفه پیغمبرش از تبار دیگر، ما عشیره و تبار پیغمبریم و به این دلیل ما در امر جانشینی او اولویت داریم و جز آشوب طلبان کسی با ما در این مسئله مخالفت نکند » باز هم حباب بپاخاست و گفت: «ای انصار! دست نگه دارید و سخنان این نادان و یارانش گوش مدهید و اگر خواسته ما را نپذیرفتند آنها را از شهر و دیار خویش برانیم. اکنون وقت آن رسیده که شمشیرها از غلاف برون کشیم و اگر یکی از شما سخن مرا رد کند با این شمشیر کارش را بسازم». عمر گفت: «نظر به اینکه میان من و حباب در حال حیات پیغمبر اختلافی بوده و ازآن زمان عهد کرده ام که با وی سخن نگویم لذا تو ای ابوعبیده پاسخش را بده» 

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۸
    محمد مهین باقری