چرا قرآن هزار جور تفسیر شده است؟!
لطفاً راهنمایی بفرمایید چرا این همه تفاسیر متفاوت از آیات و روایات شده است؟
تفسیر
کار ذهن و فکر است که روی معلومات برای معلوم کردن بسیاری از مجهولات حرکت
میکند و اختصاصی به تفسیر قرآن کریم ندارد، بلکه هر گزاره، هر کلام یا
حتی هر حادثه یا شی ای را میتوان تفسیر نمود.
اگر به معنای «تفسیر» توجه و در آن تأمل کنیم، شاید پاسخ سۆال به خودی خود روشن شود.
الف – اگر چه برای «تفسیر»، تعاریف بسیاری شده است، اما اغلب یک مفهوم را بیان دارند.
تفسیر - مصدر باب تفعیل - از ماده «فَسَرَ»، جمع آن «تفاسیر»، در لغت به معنای روشن کردن و توضیح دادن مطلب و کشف نمودن آمده است .
به تعبیری دیگر تفسیر: «کشف کردن، روشن کردن مطلب، بیان کردن، شرح دادن، توضیح و ایضاح» میباشد.
ب
– بدیهی است که هر گزاره، هر کلام، هر موضوع و حتی هر چیزی را میتوان از
منظرها و زوایای گوناگون مورد توجه، تحقیق و بررسی قرار داد و هر چه مقام
علمی صاحب کلام یا اثر بالاتر باشد، اثر و صنعت او از ژرفای بیشتری
برخوردار میباشد و میتوان آن را از زوایای متفاوت مورد مطالعه و تفسیر
قرار داد.
حتی یک بیت شعر هم همینطور است. میتوان از آن به قدرت و
علم و نگاه شاعر پیبرد یا میتوان به معنا و مفهوم بیت اشاره کرد و یا
مقصود را مورد بررسی قرار داد و یا به لحاظ ادبی تفسیر نمود.
پس،
قرآن کریم که کلام الله جلّ جلاله و تجلی علم، حکمت، مشیّت و اراده او در
هدایت بشر است، بیش از هر کتاب و گفتار دیگری، به تفسیر احتیاج دارد و
تفاسیر نیز میتوانند به زوایای متفاوت نظر کرده باشند.
ج – به
عنوان مثال: به آیهی کریمه « بسم الله الرحمن الرحیم » را که هر مسلمانی
بلد میباشد و معنای آن را به زبان خود میداند توجه شود. آیا آیهای ساده و
تک بُعدی و تک منظوره است، یا ژرفایی از علم و حکمت است؟
میتوان
در تفسیری به این آیه از بُعد «اسم = نشانه» توجه نمود. میتوان به اسم و
نشانهی رحمانیت توجه نمود و شرح داد که در اینجا بیان «اسم رحمان و رحیم»
است و نه ذات الهی. لذا به نشانههای رحمت توجه داده است. میتوان به تفاوت
رحمن و رحیم که از یک ریشه هستند و سبقت اسم رحمان بر رحیم و چرایی آن
اشاره نمود و ...
امیرالمۆمنین، امام علی علیه السلام نیز از
زاویهی دیگری این آیه کریمه را مورد توجه و تذکر قرار داده و حتی نقطهی
زیر بسم الله را تفسیر و تأویل مینمایند:
سرّ
کتب نازل شده در قرآن است و سرّ قرآن در فاتحة الکتاب (سوره حمد) است و
سرّ فاتحة الکتاب در [آیه] بسم الله الرحمن الرحیم [آن] است و سرّ بسم الله
الرحمن الرحیم، در باء بسم الله است و جمیع آن چه در باء بسم الله است، در
نقطه زیر آن باء است و من نقطهی زیر باء هستم»
«سِرّ
الکُتب المنزلة فی القرآن و سِرّ القُرآن فی فاتِحَةِ الکِتاب وَ سِرّ
فاتِحَة الکِتاب فی بِسم الله الرّحمن الرّحیم وَ جَمیع ما فی بِسم الله
الرّحمن الرّحیم فی باء بِسم الله و جَمیع ما فی باء بسم الله فی النِقطَة
الّتی تَحت الباء و اَنَا النُقطَة تَحتَ الباء» (بیان الآیات جیلانی ، ص32
و33)
ترجمه: سرّ کتب نازل شده در قرآن است و سرّ قرآن در فاتحة
الکتاب (سوره حمد) است و سرّ فاتحة الکتاب در [آیه] بسم الله الرحمن الرحیم
[آن] است و سرّ بسم الله الرحمن الرحیم، در باء بسم الله است و جمیع آنچه
در باء بسم الله است، در نقطه زیر آن باء است و من نقطهی زیر باء هستم».
حال
، دانشمندان میتوانند در این روایت غور و قوس کنند و حتی همین روایت را
از زوایای گوناگون تفسیر کنند و روشن نمایند که یعنی چه؟ مثلاً شرح دهند که
شناخت خداوند متعال، فقط از طریق شناخت اسما و نشانیهایش میسر است و رحمت
در تمامی نشانهها سبقت دارد و البته شناخت، علم میخواهد و این علم نزد
نبی اکرم صلوات الله علیه و آله که مخاطب وحی میباشند جمع است و علی علیه
السلام «باب شهر العلم» هستند. پس ورود به باب توحید و شناخت الله جلّ
جلاله، ایشان هستند.
د – همین نقطهی زیر باءِ بسم الله الرحمن الرحیم را، شخص رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، از بُعد دیگری تفسیر نموده و میفرمایند:
تفسیر
کار ذهن و فکر است که روی معلومات برای معلوم کردن بسیاری از مجهولات حرکت
میکند و اختصاصی نیز به تفسیر قرآن کریم ندارد، بلکه هر گزاره، هر کلام
یا حتی هر حادثه یا شیءای را میتوان تفسیر نمود
« ظهر الموجودات من باء بسم الله الرّحمن الرّحیم » ( بحرالمعارف، ط 1/ 456)
ترجمه: همه موجودات، از باء بسم الله الرحمن الرحیم ظهور یافتهاند.
از این رو مفسری چون امام خمینی رحمةالله علیه، به همین مهم توجه نموده و در تفسیر سوره حمد میفرمایند:
«تمام
دایرهی وجود و تجلّیات غیب و شهود که قرآن شریف ترجمان آن است ... و همین
معنی جمعاً در بسم الله که اسم اعظم است، موجود است؛ و در (( باء)) که
مقام سببیّت میباشد و نقطه، که سرّ سببیّت است، موجود است؛ و علی علیه
السّلام سرّ ولایت و سببیّت است، پس اوست نقطهی تحت الباء؛ یعنی نقطهی
تحت الباء ، ترجمان سرّ ولایت است ... ( تفسیر سوره حمد ، 55 و 56 ).»
ه
– پس تفاوت تفسیر که ریشه در تفاوت علم، تفاوت زاویه نگاه، تفاوت مقصود و
... دارد، نه تنها خوب است، بلکه لازم و ضروری است تا به اصطلاح
رمزگشاییهای بیشتری از یک کلام صورت پذیرد، منتهی باید دقت شود که «تفسیر
به رأی» نباشد. یعنی تفسیر ارائه شده، من درآوردی و مطابق میل و اهداف شخصی
یا گروهی و جریانی نباشد، بلکه مستند به سایر آیات و احادیث بوده و منطبق
با عقل باشد.